جدول جو
جدول جو

معنی شدآمد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شدآمد کردن
(خِ سَ تَ)
آمد و شدکردن. رفت و آمد کردن. تعقم. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
تكثيفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
Intensify
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
intensifier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
усиливать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
강화하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
شدت دینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
তীব্র করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
ทำให้เข้มข้นขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
kuimarisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
yoğunlaştırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
強化する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
להגביר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
तीव्र करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
memperhebat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
intensivieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
intensificar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
intensificare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
intensificar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
加剧
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
intensyfikować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
посилювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شدید کردن
تصویر شدید کردن
intensiveren
دیکشنری فارسی به هلندی